جدول جو
جدول جو

معنی چمباتمه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چمباتمه زدن
(دَرْ سَ اَ کَ دَ)
چندک زدن. سرپا نشستن. پس زانو نشستن. به چک نشستن. زانو در بغل گرفتن
لغت نامه دهخدا
چمباتمه زدن
سر پا نشستن، زانو در بغل گرفتن
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
چمباتمه زدن
القرفصاء
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به عربی
چمباتمه زدن
accroupi
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چمباتمه زدن
agachado
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چمباتمه زدن
বাচ্চাসুলভ
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
چمباتمه زدن
hockend
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
چمباتمه زدن
присідання
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چمباتمه زدن
przysiad
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
چمباتمه زدن
蹲着的
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به چینی
چمباتمه زدن
چمبے بیٹھنا
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به اردو
چمباتمه زدن
kukalia chini
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
چمباتمه زدن
accovacciato
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
چمباتمه زدن
çömelmiş
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
چمباتمه زدن
쪼그리고 앉은
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به کره ای
چمباتمه زدن
приседание
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به روسی
چمباتمه زدن
יָשֵׁב בְּשָׁכֵב
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به عبری
چمباتمه زدن
घुटने मोड़कर बैठना
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به هندی
چمباتمه زدن
jongkok
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
چمباتمه زدن
นั่งยองๆ
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
چمباتمه زدن
gehurkt
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به هلندی
چمباتمه زدن
en cuclillas
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
چمباتمه زدن
しゃがんだ
تصویری از چمباتمه زدن
تصویر چمباتمه زدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاتمه زدن
تصویر چاتمه زدن
در امور نظامی چیدن تفنگ ها به شکل چاتمه
توقف عده ای قراول در یک محل
فرهنگ فارسی عمید
(اُمیدْ، دَ)
چند تفنگ را به شکل چاتمه در محلی گذاشتن. از چند تفنگ تشکیل چاتمه دادن. چند قراول یا نگهبان در حال مراقبت از کسی یا جایی تفنگ های خود را بوضع چاتمه قرار دادن، در خانه کسی ماندن و مزاحم شدن، برای مطالبۀ چیزی یاانجام تقاضایی منتظر کسی ماندن و مزاحم آنکس شدن
لغت نامه دهخدا
(دَرْ سَ شُ دَ)
چک زدن. چمباتمه زدن. چندک زدن. پس زانو نشستن. جلوس قرفصاء. سرپا نشستن و زانو در بغل گرفتن. و رجوع به چمباتمه زدن و چنباتمه و چنباتمه نشستن شود
لغت نامه دهخدا
قرار دادن تفنگها بشکل چاتمه چیدن تفنگها بشکل چاتمه، توقف عده ای از قراولان در محلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاتمه زدن
تصویر چاتمه زدن
((~. زَ دَ))
قرار دادن تفنگ ها به شکل چاتمه، توقف عده ای از قراولان در محلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چمباته زن
تصویر چمباته زن
Wriggly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چمباته زدن
تصویر چمباته زدن
Squatting
دیکشنری فارسی به انگلیسی